سید حمیری در محضر قرآن

پدیدآورمصطفی شیروی خوزانی

نشریهمجله صحیفه مبین

شماره نشریه29

تاریخ انتشار1389/02/19

منبع مقاله

share 813 بازدید
سید حمیری در محضر قرآن

مصطفی شیروی خوزانی
چکیده:

این نوشتار در پى معرّفى یکى از شعراى اسلام است که در اشعارش گرایش‏هاى عقیدتى و سیاسى هویداست و همچنین در مواردى از آیات قرآن کریم در بیان فضایل و مناقب ائمّه‏ى معصومین علیهم‏السلام به ویژه حضرت على علیه‏السلام اقتباس کرده است. این شاعر، سیّد حِمْیَرى نام دارد که امام صادق علیه‏السلام وى را «سیّدالشعراء» نامیده‏اند.

مقدمه:

ادب متعالى آن است که از عاطفه و احساس لبریز باشد و از عقیده و ایمان سرچشمه گیرد و عقیده در پیدایش و خلق آن، بیش از هر چیز دیگرى ایفاى نقش کند؛ و شعر شاعر، پاسخى است به نداى فطرت و ایمان خویش.
بدیهى است در چنین حالتى، ادب رنگ عقیدتى به خود گرفته و جز در موارد خاص، از این چهارچوب خارج نخواهد شد. این موارد خاص عبارتند از: ترس و طمع و سودجویى و غیره که شاعر و ادیب را از گرایش فطرى و عقیدتى‏اش خارج مى‏کند و موجب مى‏شود تا امور غیر واقعى را به عنوان حقیقت و واقعیت منعکس نماید. شعراى شیعه غالباً پاسخگوى نداى فطرت خود بوده و واژه‏ها و کلماتى را به‏کار برده‏اند که بیان کننده‏ى ایمان و عقیده‏ى راسخ آن‏هاست و به همین دلیل، مفاهیم و مضامین اسلامى و قرآنى در اشعارشان به وفور یافت مى‏شود.
چون شیعه پنهان و آشکار، همواره در مبارزه و ستیز با امویان و عبّاسیان بوده است، مى‏توان گفت تمامى شعر شیعه، جنبه‏ى سیاسى نیز داشته و به نوعى با سیاست در ارتباط بوده است؛ زیرا کلّیّه‏ى اغراض شعرى آن مانند مدح و رثاء، هجو و... هدفى جز دفاع از حق نداشته است. حتّى مى‏توان گفت مدح‏هاى اضطرارى شاعران شیعه از بنى‏امیّه و بنى‏عبّاس نیز کاملاً جنبه‏ى سیاسى دارد؛ زیرا از باب تقیّه و حفظ جان براى استمرار مبارزه و یارى مذهب خود بوده است. بنابراین مى‏توان گفت شعر شیعه، شعرى است سیاسى ـ مذهبى.
شیعه در جنب حرکت منظّم و سازمان یافته‏ى علمى- عقیدتى، پیوسته علیه امویان در عصر اموى و علیه عبّاسیان در عصر عبّاسى شوریده و انقلاب کرده است، و از جمله علل و اسباب این انقلاب‏ها به طور خلاصه عبارتند از: قیام علیه غاصب و مطالبه‏ى حقّ شرعى، اعتراض علیه نظام فاسد، واکنش در مقابل فشارهاى سخت دستگاه حکومتى ستمگر و به خصوص قیام امام حسین علیه‏السلام و شهادت مظلومانه‏ى او و یارانش و...
این حوادث در ادبیات شیعه تأثیر فراوان داشته و شاعر شیعى در واقع شاعرى است متأثّر، حزین و با قلبى مجروح که مخاطب خود را به قیام و یارى مظلوم فرا مى‏خواند که از نمونه‏هاى بارز آن اشعار دعبل خزاعى است.
عشق و عاطفه و احساس، محکم‏ترین و قویترین پایه‏هاى ادب هستند که اگر با بیانى فصیح و روان و با روحیه‏اى شاعرانه درهم‏آمیزند، زنده‏ترین و سحرآمیزترین گفتارها و بیان‏ها از آن‏ها به دست مى‏آید و همه‏ى این عناصر در نزد شیعه جمع است؛ هم لسان، هم عاطفه و هم فاجعه؛ لذا منبع الهام این ادب سه چیز است:
1. عاطفه‏ى عشق و محبّت که از آثار آن مدح و قصّه است.
2. عاطفه‏ى حزن و اندوه که رثاى سوزناک زاییده‏ى آن است.
3. عاطفه‏ى خشم و غضب که از آثار آن هجاء و مناقضه است.

سید حمیرى

نام او «اسماعیل» فرزند «محمّدبن یزید بن ربیعة» و کنیه‏اش «ابوهاشم» از کودکى ملقّب به «سیّد» بوده است و امام صادق علیه‏السلام او را «سیّدالشعراء» نامیده است. وى اهل «حِمَیر» -قبیله‏ى عربى- یمنى است که در عمّان و در سال 105 ه دیده به جهان گشود و در بصره بزرگ شد.1
بصره در آن ز4مان مرکز علم و ادب و مذاهب مختلف و محلّ آمد و رفت ملل گوناگون بود. پدر و مادر سید «اِباضى» و از دشمنان سر سخت حضرت على علیه‏السلام بودند و حضرت را سبّ مى‏کردند. بدین رو سیّد براى دورى جستن از آن‏ها بیشتر اوقاتِ خود را خارج از خانه و در مساجد مى‏گذراند. خودش در این زمینه مى‏گوید: «وقتى خردسال و نوجوان بودم همواره مى‏دیدم که پدر و مادرم سبّ امیرالمؤمنین علیه‏السلام مى‏کنند و من براى اجتناب از آن‏ها از خانه بیرون مى‏رفتم و در مساجد مى‏ماندم و تحمّل گرسنگى را بر بازگشت به خانه ترجیح مى‏دادم؛ تا این‏که قدرى بزرگتر شدم و به سراییدن شعر پرداختم در این هنگام به پدر و مادرم گفتم حدّاقل وقتى من نزد شما هستم از سبّ امیرالمؤمنین خوددارى نمایید؛ امّا آن‏ها به عمل زشت خود ادامه دادند. سپس مرا تهدید به قتل کردند.»2
بدین ترتیب سید مجبور مى‏شود براى حفظ عقیده‏اش منزل پدر و مادر خود را براى همیشه ترک کند.
تاریخ نگاران اتّفاق نظر دارند که سیدحمیرى در مدّتى از عمر خود، پایبند مذهب کیسانى و قائل به امامت محمّدبن حنفیّه بوده است. ولى از آن‏جا که فرقه‏هاى کیسانى مختلف هستند، باید دید سیّد حمیرى به کدامین دسته از آن‏ها گرایش داشته است؟
برخى از فرقه‏هاى کیسانى، محمّدبن حنفیه را پس از حضرت على علیه‏السلام امام و جانشین ایشان مى‏دانند و برخى از آن‏ها وى را پس از امام حسین علیه‏السلام و امام چهارم مى‏دانند که خود اینها به دو گروه تقسیم مى‏شوند:
گروهى که معتقدند محمّدبن حنفیّه در کوههاى «رضوى» غایب شده و بعداً ظهور خواهد کرد، و گروهى که معتقدند محمّدبن حنفیه از دنیا رفته و خود بر سر وصى او اختلاف پیدا کرده‏اند که عده‏اى از این گروه قائل به تناسخ ارواح و حلول و... هستند.3
اشعار سیّد حمیرى گویاى آن است که وى قائل به امامت محمّدبن حنفیّه پس از امام‏حسین علیه‏السلام بوده و معتقد است که محمّد حنفیّه با 40 نفر از اصحابش در کوههاى «رضوى» غایب گردیده است.4
بنابراین، آن‏چه امثال ابن حزم و طه حسین به او نسبت مى‏دهند که وى قائل به تناسخ و حلول و اهل خرافه بوده است عارى از حقیقت مى‏باشد و ناشى از عدم شناخت درست فرقه‏هاى مختلف کیسانیه است.5

گرویدن سیّدحمیرى به مذهب جعفرى

در مورد تغییر مذهب ایشان روایات بسیار و متفاوتى وجود دارد که قدر جامع آن‏ها این است که سیّد حمیرى با امام صادق علیه‏السلام ملاقات کرده، به برکت این دیدار دست از مذهب کیسانى برداشته و در زمره‏ى معتقدان راستین مذهب جعفرى قرار مى‏گیرد که در این زمینه روایاتى از ابن‏معتز، صدوق، مرزبانى و شیخ مفید و اشعارى از سیّد که دلالت بر آن دارد در متن رساله ذکر شده است و به اتّهاماتى که به ایشان وارد شده، پاسخ داده شده است.

مقام ادبى سیّد حمیرى

سیّدحمیرى در نزد ادیبان از جایگاه شعرى والایى برخوردار است. شاعرى است با ذوق، هنرمند، حسّاس، باریک بین که بدون تکلّف شعر مى‏گوید و از تعقید و غرابت بدور است، حتّى بعضى او را بر جریر مقدّم دانسته‏اند.6
ابوفرج اصفهانى گوید: سیّد روش و سبک شعرى خاصّى دارد که بندرت کسى به پاى او مى‏رسد. در جایگاه بلند وى همین بس که در أغانى از یکى از فرزندان ابوالأسود دُئلى نقل مى‏کند که گفته: ما به همراه سیّد نزد ابوعمروابن العلا نشسته بودیم و گفتگو مى‏کردیم و وقتى مشغول سخن گفتن در کشت و زرع و امور دنیوى شدیم، سیّد ناگهان بلند شد که مجلس را ترک کند؛ هنگامى‏که سببش را جویا شدیم در جواب گفت:
إنّى لأَکرهُ أن أَطیلَ بجملس ***لا ذکرَ فیه لفضل آلِ محمدٍ
لا ذکرَ فیه لا حمدٍ و وصیّه ***و بنیه ذلک مجلسٌ نَطِفٌ ردیى7
در اشعار سیّد حمیرى فنون مختلف و اغراض متنوّعى یافت مى‏شود؛ مانند غزل، هجو، مدح، رثاء، فکاهى و غیره ولیکن اکثر اشعار او در مدح است، ولى نه مدح رایج و بى‏ارزشى که هدف صاحبانِ آن، رسیدن به متاع دنیا و دست یافتن به عطایاى پادشاهان است. چرا که سیّد خود بشّار شاعر را مورد خطاب قرار مى‏دهد و مى‏گوید:
أیّها المادحُ العبادَ لیُعطَى ***إنّ للّهِ ما بأیدیى العباد
فاسأل اللّه ما طلبتَ إلیهم ***و ارجُ نفعَ المنزِّل العَوّاد
لا تقل فى الجوادِ ما لیس فیه ***و تسمِّى البخیلَ باسمِ الجَواد8
سید حمیرى یک شاعر معمولى نبوده، بلکه علاوه بر شاعر بودن، در علوم مختلفى مانند لغت، نحو، بلاغت و حتّى فقه و کلام و تاریخ صاحب‏نظر بوده است. کسى که به موارد احتجاجات سیّد نظر کند و به معناى بلندى که در اشعارش آورده دقّت نماید، برایش روشن و آشکار خواهد شد که تا چه حد در فهم مفاهیم قرآن کریم و فقه و کلام توانا بوده است.9

اقتباس آیات در اشعار سید

به جرأت مى‏توان گفت که سید حمیرى در اکثر فضائل و مناقب حضرت على علیه‏السلام شعر سروده است؛ ولى ما بیشتر روى مواردى تکیه کرده‏ایم که متضمّن آیات قرآن کریم بوده است و در این مختصر تنها به چند نمونه اشاره و به ذکر رئوس عناوین اکتفا مى‏گردد.
1. درباره‏ى اسلام آوردن حضرت على علیه‏السلام و پیشى گرفتن حضرت از دیگران در این امر:
همه متّفق‏اند که سبقت گرفتن در اسلام بزرگترین فضیلت است.10 لذا سیّد حمیرى به این مسأله اشاره کرده و با اقتباس از آیه‏ى «والسابقون الأؤلون» (توبه/100) اشعار جالب توجّهى سروده است که نمونه‏هایى از آن ذکر مى‏شود:
لعمرى لئن کان للسابقین ***وسیلة فضلٍ على التابعینا
لقد کان للسابق السابقین ***علیهم من الفضل ما تَدّعونا
همچنین به آیه «یا یحیى خذ الکتاب بقوة و آتیناه الحکم صبیاً» (مریم/12) استشهاد مى‏کند و مى‏گوید:
و قد أوتى الهدى و الحکم طفلاً ***کیحیى یوم اوتیه صبیاً
به اعتقاد سیّد، حضرت على علیه‏السلام در کودکى مشمول هدایت الهى قرار مى‏گیرد، ولى چون مخالفان، آن را بعید مى‏انگارند، سیّد در جواب، از فرهنگ قرآنى خود مدد مى‏گیرد و با استشهاد به قرآن کریم آن را برهانى مى‏کند.
و نیز به آیه‏ى 5 سوره‏ى جمعه اشاره کرده، مى‏گوید:
من کان صلّى القبلتین و قومه ***مثل النواهق تحمل الاسفارا
من کان فى القرآن سمى مؤمناً ***فى عشر آیات جعلن خیارا
2. درباره‏ى علم و آگاهى حضرت على علیه‏السلام :
علاوه بر احادیث اهل بیت علیهم‏السلام ، اهل سنّت نیز معترفند که مقصود از آیه‏ى «و من عنده علم الکتاب» (رعد/44) على علیه‏السلام است.11 سیّد حمیرى در این‏باره اشعار متنوّع و جالبى دارد که نمونه‏اى از آن بدین قرار است:
من عنده علم الکتاب و حکمه ***من شاهدٍ یتلوه منه نذارا
علم البلایا و المنایا عنده ***فصل الخطاب نمى‏الیه و صارا12
3. خوابیدن حضرت على علیه‏السلام در بستر حضرت رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
سیّد حمیرى در قصاید بسیارى حادثه «مبیت» را متذکّر شده و در بیان آن از کلام‏اللّه مجید به نحو شایسته‏اى استفاده نموده است که به یک مورد آن اشاره مى‏شود:
و لیلة کاد المشرکون محمداً ***شرى نفسه للّه اذبت لا تشرى
فبات مبیتاً لم یکن لیبیته ***ضعیفٌ، عمود القلب منتفخُ السحر13
در شعر فوق سیّد آیه‏ى «و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه» (بقره/207) را اقتباس نموده است. به همین ترتیب، موضوعات گوناگون مورد بررسى و تحلیل قرار گرفته که آوردن همه آن‏ها در این مقاله مقدور نیست، لذا به ذکر رئوس عناوین موضوعات اکتفا مى‏کنیم:
ـ شرح انفاق و ایثار حضرت على علیه‏السلام و بیان وصایت ایشان.
ـ بیان نخستین دعوت آشکار پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تحت عنوان حدیث بیعة‏العشیرة.
ـ بیان عقد اخوّت و برادرى بین رسول خدا و على علیه‏السلام و شرح منزلت ایشان در نزد پیامبر که به منزله نسبت هارون به موسى است و اینکه حضرت، برادر و وارث پیامبر هستند.
ـ توصیف قرابت و نزدیکى امیرالمؤمنین علیه‏السلام با پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و شرح اختصاص ایشان به رسول خدا و بیان حدیث «أنت منّى و أنا منک».14
ـ بیان نزول آیات برائت و مأمور شدن على‏ابن ابى‏طالب براى ابلاغ آن به اهل مکّه.
ـ شرح قضاوت‏هاى آن حضرت و این‏که به اعتراف رهبران اهل سنّت، على علیه‏السلام عادل‏ترین قاضى پس از رسول خدا است.15
ـ توصیف محبّت ملائکه نسبت به امیرالمؤمنین و سلام ملائکه بر ایشان در شامگاه بدر.
ـ بیان شجاعت و پیکار حضرت در جنگ احزاب.
ـ شرح حادثه غدیر خم و نصب و جانشینى حضرت على علیه‏السلام در حجة‏الوداع.
ـ توصیف منزلت و جایگاه ایشان در روز قیامت و روز حساب و دیگر فضائل او، و انگیزه سیّد در مدح حضرت، و ردّ کسانى که حضرت را در نبردشان با ناکثین و قاسطین و مارقین نکوهش مى‏کنند، و نهى از سبّ و دشنام‏گویى به حضرت.
ـ در بیان ولایت اهل بیت، و آل عبا، طهارت ائمّه اطهار علیهم‏السلام ، و حادثه‏ى مباهلة با اهل نجران.
ـ محبّت و دوستى با اهل بیت و مدح و منقبت ایشان، به خصوص مدح امام حسن علیه‏السلام ، امام حسین علیه‏السلام و امام صادق علیه‏السلام و شرح ازدواج حضرت فاطمه علیهاالسلام .
ـ مسأله رجعت، فضیلت مسجد کوفه، عدول از مذهب کیسانى، و موضوعات دیگرى که ذکر آن‏ها به طول مى‏انجامد.
سیّد حمیرى در بیان همه این موضوعات، استادانه و با ظرافت از آیات قرآنى استمداد طلبیده و اشعار خود را مزیّن به کلام الهى نموده است که علّت بقاى آن را نیز باید همین دانست.

پى‏نوشت‏ها:

1. ابوالفرج الاصفهانى (1407 ه)، الأغانى، ج7، ص 248.
2. محمّدبن عمران المرزبانى (1413 ه)، اخبار شعراء الشیعة، فى 154.
3. احمدالشهرستانى (1406 ه)، الملل و النحل، ج1، ص 147.
4. السید الحمیرى (بى‏تا)، دیوان ص 51 و 49.
5. محمدتقى الحکیم (بى‏تا)، شاعرالعقیدة، ص32.
6. ابوالفرج الاصفهانى (1407 ه)، الأغانى، ج7، ص259.
7. همان، نج7، ص 259 و 268.
8. همان نج7، ص256.
9. احمد الأمینى (1410 ه)، الغدیر، ج2، ص275.
10. ابن شهر آشوب (1379 ه)، مناقب، ج2، ص2.
11. السید الحمیرى (بى‏تا) دیوان، ص217.
12. همان، ص213.
13. همان، ص249.
14. ابن شهر آشوب (1379 ه)، مناقب، ج2، ص217.
15. ابن الأثیر (بى‏تا)، اسدالغابة، ج4، ص29.

مقالات مشابه

نقد ديدگاه مستشرقان در مورد تاثيرپذيري قرآن از اشعار عصر نزول

نام نشریهقرآن پژوهي خاورشناسان

نام نویسندهاسماعیل ابراهیمی, محمد جواد اسکندرلو

تناصّ قرآنی و روایی در شعر عبدی کوفی

نام نشریهعیون

نام نویسندهغلام‌عباس رضایی هفتادری, فیض‌الله مددی

تجلّی قرآنی- شاعرانه حضرت علی(ع) در شعر کهن فارسی

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهاحمدرضا یلمه‌ها, مسلم رجبی

تاثیرپذیری شمس مغربی از قرآن مجید

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهاسماعیل آذر